غم مخور

ساخت وبلاگ

گر این چرخ گردون به مرادت نشد غم مخور

چشم حسودان گردو آدمی نشد به بازار غم مخور

حاسد را ملامتی نباشد ز سوی زلف یار

غمزده شاید باشد حسودان را غم مخور

تو خود دانی مجالی نیست لیل و نهاران را

مخمور لعل یمانی باشد دوستان را غم مخور

همای سعادت بر گرده هر که خواهد نشیند

بارگه نخواهد مشک ختن در کمندی غم مخور

گفتا حافظ شیرین سخن خدایش را در همه حال

ما نیز می گوییم عیش و جفا را به دغل غم مخور

زفروغ صبح ازل دیده ها باز شود به صدق گفتار

خدای داند چه شود بر ما صفتی غم مخور

ای یار معیشت و حیاتم به زیر سقف گردون

مگر نمیدانی قسمت را زخال تنهایی غم مخور

تجلی گفتار ز دهان واعظ ، تسبیح اوست

بازنده نخواهم پیر رعنا را به ملامت غم مخور

جرعه ای برمن دهید، فقط اندک جرعه ای یارا

تا که سازم بنای تسبیح ز آفریدگار را غم مخور

جاودانگی خواهد نفس درون خویشتن را هزاران بار

پس دلبری تا کی کند باطن پیروجوان را غم مخور

همای سعادت خواهم تا که نشیند فلاحم را

جز ذکر احد نشاید بر من ثنایش را غم مخور

ذوق داشتن آرمیدگی خیال ، آرزویش بود

صبر درگاه وصالم ، ای حسام غم مخور

+ نوشته شده در  شنبه سوم تیر ۱۴۰۲ساعت 9:0&nbsp توسط سید حسین حسینی - حسام  | 

مهدی(ع )...
ما را در سایت مهدی(ع ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hossein21100 بازدید : 49 تاريخ : جمعه 30 تير 1402 ساعت: 23:07