مهدی(ع )

ساخت وبلاگ
برطبل بازیگری زندگی روزگارانی گذر کردمناقه دوستی را از زندگی خود برون کردمبر تنهایی دل و قلب ، مهر فراموشی زدمسوگند به آفتاب که رختی دگر بر تن کردمطمع نداشتم تو را تا اینکه مهر دلم شکسته شدمرغ دل پر کشید و ناگه ،اندوه ،جایگزین کردمعتاب آمد که ای خردمند آگه به روز ازلمسیحا دمی که نفس را بشارت آن کردمبه وقت گل، صواب دیدن آنرا ، نا خود آگاهبه وادی کنعان نبی ع از ته دل بیان کردمای افسونگر دلها ،ای یار بی وفای خجل گشتهپیام صبح را به اشک دیده نثار خاکیان کردمنقدی بود و صومعه ، دعای پیشینیانمصلحت شد که خم ابروی یار،وفای مردمان کردمخسته دلی چرا فکنده بر قاموس هر نیک و بدبیا که سوختن را به پیاله نافذان کردماندوه باران باشد و امیدبه بهار دلهای عاشقنه زمستان دارد و نه پژمردگی چو به باغ گلبن کردمگر از آن من باشد یا مرید دلهای دگردعایم توسلی ست که مستانه به سوی یمین کردمالغرض کرشمه نیایم چو در وادی اویمذوق وصال را پیش کش روز واپسین کردم + نوشته شده در  دوشنبه بیستم فروردین ۱۴۰۳ساعت 11:13&nbsp توسط سید حسین حسینی - حسام  |  مهدی(ع )...ادامه مطلب
ما را در سایت مهدی(ع ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hossein21100 بازدید : 16 تاريخ : سه شنبه 21 فروردين 1403 ساعت: 14:30

شوریده دل ، جان جانان را سربازی کنداز نگاه مه رویان ، دل شده ای را غمازی کندطریق عشق، حجاب راه را می درد ، ساقیار نباشد محتسب ، دزد، قافله را عیاشی کندبر مسکین سیه روی بادیه نشین صحرازلف یار سیطره دارد، گر او بنده نوازی کندز آسمان دل اندیشه هایی جاریست ، تجلی اوذکر، خود میثاق یارانست گر دل هم نوایی کندگلشن سعادت نگسلد خار در چشمان یار راعفیفی خواهد زمانه بر خود ،چرا داستان سرایی کندجهد و کوشش همی داشت خواجه مشهور شهربیا با ما باش تا درد مسکین چاره سازی کندبر مذاق آشوبگران خفته در وادی این جهانجوینده یابنده است گر یکسره دانایی کندجنون فوق عقل جاروب کردن حس درون استاز رذالت و پستی به دور باشد،گر سالک حکیمی کنددرخت قامت یار خواهانم که رویشی دارد بی نظیراوست که مدام از سر لطف ما را بنده نوازی کندما و شما کجای این قافله در راهیم ، زین حالخم ابروی یار میان بیت الحرام ، با ما ملاقاتی کندبر سریر بنوشته بر روی عرش ، نام نامی اوستچرا بر خود جامه هجران پوشم لیک ،بر تنم سنگینی کنددلبرم گویدش فرمان رب العالمین را زکعبه دلهاعلمی بر افرازم بر خود تا به آدم و عالم مشکل گشایی کند + نوشته شده در  چهارشنبه شانزدهم اسفند ۱۴۰۲ساعت 8:43&nbsp توسط سید حسین حسینی - حسام  |  مهدی(ع )...ادامه مطلب
ما را در سایت مهدی(ع ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hossein21100 بازدید : 36 تاريخ : دوشنبه 28 اسفند 1402 ساعت: 23:15

بر کدامین مزار باید گریست؟ تا که تنهایی را!بر کدامین اسطوره طریق عشق درد هجران فردا را؟صحبت گل ز ترنم بلبل و پروانه بود مگر می شود تنهایی ، چگونه هجران؟منال سوادنامه ام شکر بود و اوبه انتظار سرای دگرم خاکدانم زاوسودای رفتن چه انتظاریست وه؟!شفق از افق دل شده مروت این و اوهشیاری نخواهد،گرمی لطف تراوش شده ز ابر بهاریبوسیدن،ز خلوت نشین کنج عشرت کده رهاییرخسار بر افروخته نشان شده ز تب و تاب تنهاییخواجه دل باشد زان ملامت شده نفوس ، اگر خواهیمرکب را خواهم تا که خوف رفتن را خماری کنددانی چرا؟مدار عهد پایانی را غمازی کندنثار کمال را دیدن ، چگونه بر گیرد آتش سوختن چاره اش باد،قضا را قدری کندباور آمد استغنایی کند، لطف یا رب را جفاست اندیشیدن برش ،که این و آن کندحلقه را بر گردن خستگی خود،تفسیر رهایی دانستمهمنشین خیالی را نشان به همنوایی کندمفلس شهر خوانند مرا ، مجنونی کنم جانب یمین و یسار م عذری،به عالم علیا کنمواژه تنهایی از آن خداست و اکسیرش اوستبگذار نفسی تازه کنم ، به غزل پایانی همه به نگار کنم تنهایم و تنها گریانم و گریان زین مقال بی همتا... + نوشته شده در  یکشنبه هفدهم دی ۱۴۰۲ساعت 11:15&nbsp توسط سید حسین حسینی - حسام  |  مهدی(ع )...ادامه مطلب
ما را در سایت مهدی(ع ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hossein21100 بازدید : 21 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1402 ساعت: 13:28

سلام بر عشق که شکوه جلا ل خلقت استسلام بر عشق که مایه هیمنه جنت استسلام بر عشق که گفتار پیمبر ص استسلام بر عشق که اثاره هر نیک و بد استسلام بر عشق که جان را بر تن رهبر استسلام بر عشق که حکومت هر دلبر استسلام بر عشق که رساننده توان مادر استسلام بر عشق که جاودانگی فرمان حیدر استسلام بر عشق که صحبت گل ز مقام آدم استسلام بر عشق که نازنین کردار کمال خاتم ص استسلام بر عشق که حس خوب پیوستن استسلام بر عشق که از دروازه معنا گذشتن استسلام بر عشق که آیین بندگی تا ثریا رفتن استسلام بر عشق که سایه به سایه ها پیوستن استسلام بر عشق که جرعه ملکوتی به پیاله ماندن استسلام بر عشق که نگاه یزدان را ندریدن استسلام بر عشق که مرغ افسانه ای را ستودن استسلام بر عشق که پا در رکاب او ماندن استسلام بر عشق که همو حسین ع بودن استسلام بر عشق که داد سلامی سرخ بر گردن استسلام بر عشق که عرفان را صرف کردن استسلام بر عشق معنای آن به یقین رسیدن استسلام بر عشق که ناموس خدا ریشه در اعماق و دعاستسلام بر عشق ،سلام بر عشق که حق عاشقاست + نوشته شده در  یکشنبه هفدهم دی ۱۴۰۲ساعت 11:36&nbsp توسط سید حسین حسینی - حسام  |  مهدی(ع )...ادامه مطلب
ما را در سایت مهدی(ع ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hossein21100 بازدید : 20 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1402 ساعت: 13:28

می خواهم سفری نا تمام ، آغاز کنماز میان افسانه ها افسانه غم باز کنم دیو پلشتی را در میان در و دیوار ، زندگانیلیک آرزوی رهایی را ز دیده ، بینا کنم شوق او مجنون وار ، خرقه آسمانی بودباد صبا را نکوهید که چرا،تو را طنازی کنمبر من خرده مگیر ای حکیم دانای روزگاردرد دل ،نتوان سرود،به دیده نثارت کنممی گویی بودنت بر مدار حب دل نیست؟آسوده بمان ،به طریق فرهاد دولت عشق بپا کنمزلف نگون بخت خمارم زجنگ با عاشقی خرد را می درد ورخ یار، به سرو خرامان کنمبازیچه نباشد این روزگار در حرم آفریننده هستیحرم تویی و تخت گردون دلبرم بیا تا که نازت کنم + نوشته شده در  دوشنبه هجدهم دی ۱۴۰۲ساعت 10:1&nbsp توسط سید حسین حسینی - حسام  |  مهدی(ع )...ادامه مطلب
ما را در سایت مهدی(ع ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hossein21100 بازدید : 21 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1402 ساعت: 13:28

ای شال رویایی من سخن بگواز ضمیر خفته در جانت بگوآن روزی که مستانه آمدی کنارمبی صدا بودی و افروختی نگاهمشوریده دل نگار یار گفتیطرفه سیما ترانه به دلدار گفتیجرعه ای طلبیدی تا کامروا شویبوی یوسف خواستی تا که دوا شوینا گفته ها را در پالایش نگاه پاکتنوشین لب شمردی ، انگار داد پیامتدر آتش خاکیان ، فروغ جاودانه شدیتمنا کنمت ای یار چرا ناز دانه شدیباورم بود که می آیی در کنارم، مینا شویز مینا نوشید ن وبه مدار دوستی آقا شویشهره شهر غریبی ، همی بود در شال شوریده دل می کرد دل ، زین قیل و قالمرا دریافت در درونم ، سخنی بر گرفتبه نگاه طراران،معنی را به تمنی بر گفتای ناسوتیان مسافر خسته از زندگیای بر هم زننده خاک و خون و زندگیبود این گفتار از برای من خسته دلدرد سوختن ز میان نیستان و دلاو بود، فقط او،تنها معنای خواب و خیالماو بود شیداگر عشق ، مقیم دولت یارمناهید پرنده آزادی،ناهید نورانیت و حمیتناهید به صف عشق،سرود،پیغام خوب معنویت + نوشته شده در  یکشنبه دهم دی ۱۴۰۲ساعت 11:29&nbsp توسط سید حسین حسینی - حسام  |  مهدی(ع )...ادامه مطلب
ما را در سایت مهدی(ع ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hossein21100 بازدید : 31 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1402 ساعت: 13:19

علی ع شیر خدا ، فاتح خیبرعلی ع نور خدا درون پیکرعلی ع مایه بندگی حین عبادتعلی ع فرخنده پیامی زمان رفاقتعلی ع سودای ابدیت ،غرق نورعلی ع یگانه زمان ، معدن نورعلی ع را نشناخت جز پیغمبر خداعلی ع جان کیست جز رسول خداعلی ع حکم نخواهد ،چون دلیل باشدعلی ع اندازه ندارد چون بی بدیل باشدعلی ع گفتن تکرار بندگی ستعلی ع را دیدن عین بند گی ستعلی ع خاموش در نور خداعلی ع نوران به هنگام ثناعلی ع حس خوب و عین رهایی ستعلی ع لطف خداست آوای رهایی ست + نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم آذر ۱۴۰۲ساعت 13:47&nbsp توسط سید حسین حسینی - حسام  |  مهدی(ع )...ادامه مطلب
ما را در سایت مهدی(ع ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hossein21100 بازدید : 33 تاريخ : شنبه 18 آذر 1402 ساعت: 17:46

گل ، خیال تو را در ذهن تداعی میکندنامه ننوشته را بنوشته بیان میکندبه دست و پا و دیده فرمان مرابه کائنات ، قربانی آن ندا می کنددیدم همه لرزانند و تو هم مبهوتآخرش مست خراباتم دیده را پنهان می کندهمه بزم خواهم ، هم پرواز عرشیان رادر این صنم نگنجد، ورنه نکته ها باز میکندبسان درویش ، درویشی کنم همه عالم رامگرنه این است که یزدان برما خدایی میکندهم سجده کنم هم دید ه ام گریان باشد تو راحسام ،گوید تو را با قدسیان هم آوازی می کند + نوشته شده در  دوشنبه بیست و نهم آبان ۱۴۰۲ساعت 14:8&nbsp توسط سید حسین حسینی - حسام  |  مهدی(ع )...ادامه مطلب
ما را در سایت مهدی(ع ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hossein21100 بازدید : 52 تاريخ : چهارشنبه 8 آذر 1402 ساعت: 5:52

گر این چرخ گردون به مرادت نشد غم مخورچشم حسودان گردو آدمی نشد به بازار غم مخورحاسد را ملامتی نباشد ز سوی زلف یارغمزده شاید باشد حسودان را غم مخورتو خود دانی مجالی نیست لیل و نهاران رامخمور لعل یمانی باشد دوستان را غم مخورهمای سعادت بر گرده هر که خواهد نشیندبارگه نخواهد مشک ختن در کمندی غم مخورگفتا حافظ شیرین سخن خدایش را در همه حالما نیز می گوییم عیش و جفا را به دغل غم مخورزفروغ صبح ازل دیده ها باز شود به صدق گفتارخدای داند چه شود بر ما صفتی غم مخورای یار معیشت و حیاتم به زیر سقف گردونمگر نمیدانی قسمت را زخال تنهایی غم مخورتجلی گفتار ز دهان واعظ ، تسبیح اوستبازنده نخواهم پیر رعنا را به ملامت غم مخورجرعه ای برمن دهید، فقط اندک جرعه ای یاراتا که سازم بنای تسبیح ز آفریدگار را غم مخورجاودانگی خواهد نفس درون خویشتن را هزاران بارپس دلبری تا کی کند باطن پیروجوان را غم مخورهمای سعادت خواهم تا که نشیند فلاحم راجز ذکر احد نشاید بر من ثنایش را غم مخورذوق داشتن آرمیدگی خیال ، آرزویش بودصبر درگاه وصالم ، ای حسام غم مخور + نوشته شده در  شنبه سوم تیر ۱۴۰۲ساعت 9:0&nbsp توسط سید حسین حسینی - حسام  |  مهدی(ع )...ادامه مطلب
ما را در سایت مهدی(ع ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hossein21100 بازدید : 48 تاريخ : جمعه 30 تير 1402 ساعت: 23:07

بندگی نام بلند گذشتن استنه از دنیا بلکه از خود گذشتن استدر سعی و منی بخوان شکوه بندگی رابه تامل ز عرفات گذشتن استمشو سر مست روزگار هیهاتبازیچه باشد دنیا زمان،زمان گذشتن استهمه درک و همه عینیت خالق باشدحی علی صلاه گوی که فرمان به گذشتن استقصر آرزوها را پیش روی داری لیکلباس احرام خود معنای ژرف گذشتن استقیوم حقیقی خود ستوده آفریننده اش راچه مباهات دارد آدم،بنا به گذشتن استرمی جمرات و دیدن ابلیس لعینخود نشانی از شیطان گذشتن استگرقربانی ابراهیم ع چو اسماعیل ع نبی باشدمرام حاجی باشد ، ز قربانگاه گذشتن استطواف کعبه یک روی سکه باشد اماروی دگرش حاجی ، به خدا پیوستن است + نوشته شده در  سه شنبه ششم تیر ۱۴۰۲ساعت 8:35&nbsp توسط سید حسین حسینی - حسام  |  مهدی(ع )...ادامه مطلب
ما را در سایت مهدی(ع ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hossein21100 بازدید : 47 تاريخ : جمعه 30 تير 1402 ساعت: 23:07