شال عشق

ساخت وبلاگ

ای شال رویایی من سخن بگو

از ضمیر خفته در جانت بگو

آن روزی که مستانه آمدی کنارم

بی صدا بودی و افروختی نگاهم

شوریده دل نگار یار گفتی

طرفه سیما ترانه به دلدار گفتی

جرعه ای طلبیدی تا کامروا شوی

بوی یوسف خواستی تا که دوا شوی

نا گفته ها را در پالایش نگاه پاکت

نوشین لب شمردی ، انگار داد پیامت

در آتش خاکیان ، فروغ جاودانه شدی

تمنا کنمت ای یار چرا ناز دانه شدی

باورم بود که می آیی در کنارم، مینا شوی

ز مینا نوشید ن وبه مدار دوستی آقا شوی

شهره شهر غریبی ، همی بود در شال

شوریده دل می کرد دل ، زین قیل و قال

مرا دریافت در درونم ، سخنی بر گرفت

به نگاه طراران،معنی را به تمنی بر گفت

ای ناسوتیان مسافر خسته از زندگی

ای بر هم زننده خاک و خون و زندگی

بود این گفتار از برای من خسته دل

درد سوختن ز میان نیستان و دل

او بود، فقط او،تنها معنای خواب و خیالم

او بود شیداگر عشق ، مقیم دولت یارم

ناهید پرنده آزادی،ناهید نورانیت و حمیت

ناهید به صف عشق،سرود،پیغام خوب معنویت

+ نوشته شده در  یکشنبه دهم دی ۱۴۰۲ساعت 11:29&nbsp توسط سید حسین حسینی - حسام  | 

مهدی(ع )...
ما را در سایت مهدی(ع ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hossein21100 بازدید : 32 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1402 ساعت: 13:19