حضرت زینب کبری س عمه سادات عزیز

ساخت وبلاگ

اشک چرا رهایم نمی کنی

از بند تنهایی جدایم نمی کنی

قافله را دیدم هنگام ورود

حسینا ، زینب س اینگونه سرود

یا اخی رفتی و جا گذاشتی مرا

چاک چاک کردی سینه مرا

حسین ع تنهایم گذاشتی تا بگویم

ما رایت الا جمیلا بگویم

پای پیاده بر تنت حاضر شوم

خدا خواست بر یزید فائق شوم

کوچه به کوچه ، شهر به شهری روم

کائنات بینند که دلا به پندی روم

چگونه عنان صبر را گرفتم با خود

یتیمان هاشم را بردم با خود

لعن خدا باد بر یزید و بار گاهش

اف بر دنیایی یزید و لعن بر نامش

شیعه دارد عزا و خاطری مکدر ز یزید

بی بی دو عالم باشد زینب س ،مرگ بر یزید

چگونه بی حسین ع سر کنم ، امامی خواهم

در مجلس یزید چراغ راهی خواهم

به چهل منزل صدا زدم تا که بینند مرا

سر به نیزه بودی حسین ع تا که سوزنند مرا

ز بازار شام صدقه ای آوردند مرا

وه چه نادان ، در ایزدی خوانند مرا

عمه ساداتم وبا یتیمان بنی هاشم همدم

قول ولی ام بود ظهر عاشورا دم به دم

گریه نمی گذارد خسروشاهان را بر کشم

پا در زمین و عزای حسین ع آخر کشم

ای وای فغان دیده بر بندم بر سه ساله

خار بیابان خجلگشت بر نام این سه ساله

شور حسین ع انقلابی همیشگی ست

رنگین کمان هفت رنگ صبر و بندگی ست

زینب س بنیانگذار صبر در قاموس زمان

یگانه فرزند علی ع عین ساحل امان

لعل یمانی می رقصد چو نور زینب س دید

اسوه بندگی را به شاهراه حقیقت دید

ارغوانی سازد دولت یار چو زینب س باشد

آسمان و زمین به کنار،سمبل،نام زینب س باشد

+ نوشته شده در  شنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۱ساعت 9:41&nbsp توسط سید حسین حسینی - حسام  | 

مهدی(ع )...
ما را در سایت مهدی(ع ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hossein21100 بازدید : 92 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 19:21