دیدن

ساخت وبلاگ

نگاهم انگار دور دستها را می بیند

خیالم وعده چنگ و باده را می بیند

شب پره مخزن اسرار دل خواهد

مدام دلم مرغ سخنگو را می بیند

طریقتم ده ای خسرو شیرین سخن

شاهراه حقیقت سرمه کش او را می بیند

زلف یار خمور بارگه ، رندی نشاید

مجال خواهددوست مگر عهد تو را می بیند

طریق صاحبدلان بازی یمین و یسار باشد

صبح ازل را بین ، گفتا ، منعم ، اورا می بیند

شمع انجمن ، جلوگاه مجنون و حلقه وصال

باد سحر گهی نقاب افتاده او را می بیند

عزم رفتن کردم و جانا نازنین یار

پیر مغان گیسو برکشید ، هان او را می بیند

به جمع مفلسان روزگار خوب نگر

بوسه به ردای یمانی ، که او را می بیند

ذهن و خیال خوش باوران بذله گو

عیش و نوش و اندکی،قرض بغدادرا می بیند

شام غریبان خانه ام بود در این روزگار

علم انتظار برافرازم به دوش ،آمدن اورا می بیند

پیر رعنا دگر بار نصیحتی آورد ما را

که ای فرشیان طلعت آمده را می بیند

به شام غریبان دلم رسیدم و صنم خوددیدم

هلال نورانی عشق است که او را می بیند

فارغ از این قیل و قال ظاهری دنیا

چشم طمع نشاید زینهار او را می بیند

دل شده جمال سبحانی چو رنگین کمان یار

حسام،چشم سربسته وبه دیده دل اورا می بیند

+ نوشته شده در  سه شنبه پانزدهم فروردین ۱۴۰۲ساعت 9:10&nbsp توسط سید حسین حسینی - حسام  | 

مهدی(ع )...
ما را در سایت مهدی(ع ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hossein21100 بازدید : 66 تاريخ : دوشنبه 4 ارديبهشت 1402 ساعت: 14:46